چند فیلم ایرانی که در همین روز های برفی می گردد دید
به گزارش وبلاگ من، فیلم های عاشقانه زیادی ساخته شده که همه یا بخشی از داستان آن ها در زمستان و در روز های برفی می گذرد، اما فقط برخی از آن ها هستند به واسطه جذابیتشان بیشتر در ذهنمان مانده اند.
در این فیلم ها سرما چنان با ماجرای عاشقانه فیلم گره خورده که نمی توانیم داستان را بدون در نظر گرفتن سوز و سرما به یاد بیاوریم. همین که نامشان می آید، چشم انداز ای سفید و پر از برف و باران مقابل چشممان نقش می بندد. مروری داریم بر بعضی از این فیلم ها.
بانو
نمی شود از فیلم های زمستانی صحبت به میان بیاوریم و بانوی مهرجویی را از یاد ببریم. شخصیت اصلی این فیلم بانو (بیتا فرهی) همسر محمود متوجه می شود که او برای پیوستن به زنی مطلقه قصد ترک و جدایی از وی را دارد. بانو پس از تنها شدن، جهت تسکین درد خود و برای یافتن همدم، کرمعلی باغبان همسایه و همسر بیمارش را به خانه مجلل خود دعوت می نماید.
فیلم، توضیح احوال بانو است که با حضور مهمانان تازه در خانه خود، در ابتدا احساس خشنودی می نماید، ولی به تدریج متوجه دزدی های قربان سالار که از خویشاوندان کرمعلی است و به واسطه او مهمان بانوشده است می شود.
از هم پاشیدگی روحی بانو و نا بسامانی هایی که پس از ورود مهمانان رخ می دهد بانو را به سمت تصمیم تازهش که تغییری در زندگی او به وجود خواهد آورد سوق می دهد. بانو که تجربیات تازه روحی را پشت سر گذاشته است در خاتمه همسرش را که برای جبران و عذر خواهی به سوی او باز گشته، ترک می نماید.
برف روی کاج ها
نمی توانیم برف روی کاج ها را یک اثر عاشقانه بنامیم، چون درواقع فیلم درباره تنهایی و تحمل خیانت است، اما در طول فیلم رابطه جالبی میان رویا با برادر همسایه روبه رویی شکل می گیرد که حیف است از کنارش بگذریم. رویا در بحبوحه تنهایی و اندوه ناشی از خیانت همسرش، به ماجرای جالبی کشیده می شود.
همه چیز با یک دزدی از خانه همسایه آغاز می شود و رویا در جلسه مخصوص محله برای جلوگیری از دزدی های اینچنینی با نریمان آشنا می شود. رویا و نریمان بی توجه به حرف های مدیر جلسه، آغاز به خندیدن می نمایند و صحبت هایش تا دم خانه ادامه پیدا می نماید. هل دادن ماشین و قرض دادن نوار و دعوت به کنسرت، زندگی هردو تا در آن روز های زمستانی سرد به مرحله تازهی وارد می نماید. گرچه این رابطه دوام چندانی ندارد و به جایی نمی رسد، اما احساس آرامش خوبی را در فیلم می سازد.
اشک سرما
اشک سرما روایت رابطه عاشقانه ای است میان سرباز متخصص پاکسازی مین و یک دختر کرد در یک منطقه برفی و پرحادثه؛ دختری به نام روناک که از طرف نیرو های کومله ماموریت دارد به شکل یک چوپان نزد سرباز های ایرانی برود و حواس آن ها را پرت کند. یکی از سرباز ها به نام کاوه کیانی به روناک دل می بندد و در مسیر فیلم در موقعیتی قرار می گیرد که چاره ای جز به خطر انداختن جانش برای نجات روناک ندارد.
او وسط برف و بوران روناک را به غاری در سیصد کیلومتری زیر زمین می برد تا از خطر یخ زدن جان سالم به در ببرد. در این سکانس نفس گیر، برف و سرما به تهدید مهمی در زندگی این شخصیت ها تبدیل می شود و این هراس کاملا به مخاطب هم انتقال پیدا می نماید. آن ها از برف نجات پیدا می نمایند، اما بعد از این سرمای زمستان، درست در روز اول عید، کیانی برای خنثی کردن مین می رود. حواس او به تکه پارچه لباس روناک که به سیم خاردار وصل شده پرت می شود و هدف گلوله قرار می گیرد.
شب یلدا
فیلم شب یلدا داستان مردی عاشق با بازی محمدرضا فروتن را روایت می نماید. حامد علی رغم علاقه بسیار به همسرش مهناز و فرزندش نازی، آن ها را پس از ده سال زندگی مشترک به خارج از کشور می فرستد. بهانه مهناز برای سفر، آزادی بیشتر است، اما پس از خروج از کشور، رفتار های مشکوکی از او سر می زند. دوستان حامد در خارج، به او اطلاع می دهند که مهناز با فردی به نام آقای شریف (از دوستان قدیمی حامد) در ارتباط است.
حامد که از نظر روحی بسیار حساس شده، به همسرش بدگمان می شود و خود را در خانه حبس می نماید. در این مدت، او به طور اتفاقی و به صورت تلفنی، با زنی مطلقه به نام پریا فردوسی آشنا می شود و به توصیه پریا، به مرور گذشته اش می پردازد. او به تدریج درمی یابد که مهناز او را دوست نداشته و بدون عشق با او زندگی نموده است.
مهناز پس از مدتی، تلفنی به حامد اطلاع می دهد که برای گرفتن اقامت، باید از حامد طلاق بگیرد و به عقد شریف دربیاید و حامد یک سال را در شرایط سردرگمی و افسردگی می گذراند. در خاتمهی فیلم، پریا به ملاقات حامد می آید.
خرس
این فیلم پیرامون مرد رزمنده ای به نام نورالدین با بازی پرویز پرستویی است که پس از سال ها اسارت در هنگام بازگشت به منزل با ازدواج همسرش گلی با بازی مریلا زارعی روبه رو می شود، جدال بین نورالدین و افرا همسر دوم گلی با بازی فرهاد اصلانی درام قصه را شکل می دهد.
علاوه بر داستان مجذوب کننده، بازیگران این فیلم نیز به درستی انتخاب شده اند و فهرست بازیگران این فیلم طبیعتاً مخاطب را به تماشای این فیلم وا می دارد و خسرو معصومی نیز توانسته بازی خوبی را از بازیگران فیلم خود بگیرد و در واقع یکی از فیلم های ماندگار تک تک بازیگران نقش اصلی این فیلم محسوب می شود و دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول برای فرهاد اصلانی در سی امین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر خود گواهی بر این مطلب است.
پذیرایی ساده
فیلم پذیرایی ساده داستان زن و مردی است که بی آن که حتی نسبت آن ها با یکدیگر تعیین شود در فضایی سرد و کوهستانی میان مردم پول پخش می نمایند.
آن ها می خواهند به خود و یک دیگر ثابت نمایند که هنوز هم انسان هایی وجود دارند که انسانیت و ارزش های والاتر را به مادیات ترجیح دهند، اما هرچه سفر آ ن ها طولانی تر می شود و آدم های بیشتری را می بینند امیدشان نیز رنگ می بازد. هیچ یک از آدم هایی که در طول مسیرشان با آن ها روبرو می شوند و به آن ها پول می دهند (به جز پیرمرد دکه دار که او هم یحتمل از گناه کردن هراس دارد) حاضر به تعویض پول با دیگر ارزش های والاتر و مهم تر نیستند، از مرتضی کرندی گرفته - که برادرش را به ده میلیون تومان می فروشد- تا معلم روستا که جنازه دختر تازه متوفایش را با یک کیسه پول عوض می نماید. بنابراین، تنها انگیزه و امید لیلا و کاوه، در طول این سفر به پوچی می رسد و امید آن ها نیز به ناامیدی عبث گونه ای می انجامد.
چند کیلو خرما برای مرنام تدفین
صدری و یدی، کارگران پمپ بنزینی قدیمی اند که به دلیل عوض شدن مسیر جاده اصلی، چندی است که متروک مانده. سرما و برف همه اطراف رو گرفته و یدی کارگر ساده تر که عاشق دختری است با پول دادن به عباس (پستچی که هراز گاهی به دیدنش می اید) نامه های عاشقانه ای به آن دختر می نویسد. فیلم محصور نماینده است و فضای برفی و سیاه و سفید، مکان متروکه و چهره غریبه انسان هایی فرو افتاده و دلتنگ در یک فضای غیرمحبوب را نشان می دهد.
منبع: بهترین ها
منبع: فرارو